بهرام گوشت متن شعر درو وا کردم رفتم تو دیدم پنجره بازه تا تهب یرونو نگاه کردم دیدمن میاد این منظره هارو یادمی هو رعد و برق زد روشن شد صورت غریبه ها از غریبگی پیش ما نباید حرف زدم ثل آفتابه پاییز فرو رفته بحران پوچیت ا مغز تاریخ هرکی با ما گشت از […]
بهرام گوشت متن شعر درو وا کردم رفتم تو دیدم پنجره بازه تا تهب یرونو نگاه کردم دیدمن میاد این منظره هارو یادمی هو رعد و برق زد روشن شد صورت غریبه ها از غریبگی پیش ما نباید حرف زدم ثل آفتابه پاییز فرو رفته بحران پوچیت ا مغز تاریخ هرکی با ما گشت از […]